در هتل سنتی اصفهان، مجموعهای از داستانهای دستنویس و روایتهای تاریخی از اوایل دوران صفوی تا اواخر قاجار با دقت توسط تیم هتل گردآوری و نوشته شده است. این داستانها سپس در اختیار یک هنرمند تصویرساز قرار گرفت تا با الهام از این روایتها، تجسمی بصری از گذشته را خلق کند.
هنر تصویرسازی، هنری است که در آن هنرمند با استفاده از قلم، رنگ و تخیل خود، مفاهیم و صحنهها را از دنیای کلمات به دنیای تصویر منتقل میکند. هنرمند ما، پس از مطالعه دقیق این داستانها، آنچه را که در ذهنش شکل گرفته بود به تصویر کشید و با دقت و ظرافت، لحظات مهم و تاثیرگذار تاریخ را زنده کرد.این تابلوهای نقاشی که اکنون در پذیرش هتل قرار دارند، چیزی فراتر از نقاشیهای معمولی هستند؛ هر تابلو، تجسمی از روح داستانهاست و همچون پنجرههایی به دورانهای گذشته، روایتگر لحظات و رویدادهای سرنوشتساز تاریخ ایران است.
چوگان (چون گوی چه سرها که به چوگان تو بازم)
صدای تاخت و تاز اسبهای ورزیده، غریو و غوغای اسب سواران به هیجان آمده، آنگاه گرد و غباری که میدان مسابقه را در بر گرفته و تماشای این بازی مهیج را از فراز عالی قاپو مشکل ساخته است. گوی در کف و میدان نقش جهان، آوردگاه ورزشی باستانی. چوگان اگرچه در اصفهان متولد نشده اما بیش از هر دوره تاریخی دیگری،در زمان صفویه این شهر خواستگاه و عرصه پر شورو هیجان این بازی بوده است. هرچند سابقه این ورزش بومی در ایران به هزاران سال پیش باز می گردد.
اصفهان دوره صفوی دارای ویژگی های خاصی است که تبیین آن هر یک نیاز به کتابی قطور دارد. در زمینه میراث فرهنگی ناملموس هم، این شهر در دوره مذکور دارای قله های برجسته ای است. گسترش رقابت های ورزشی و قهرمانی یکی از همین قله هاست. دوومیدانی، تیراندازی، کشتی و چوگان از ورزشهای پایه ای هستند که در دوره صفوی در اصفهان رونق ویژه ای دارند. میدان نقش جهان نیز اوردگاه مشترک همه این ورزشهای رقابتی است. به گزارش سفرنامه نویسانی که از اصفهان صفوی دیدن می کرده اند، در میان میدان (که مانند امروز چمن کاری نبوده و یک دست خاکی بوده) یک میله بلند بالا به نام قاپق قرار داشته که تیر اندازان در حین اسب سواری باید هدف بالای میله را با تیر می زده اند. و یا برگزاری مسابقات دوندگی برای تعیین شاطرباشی نیز از دیگر جلوه های رقابتی و ورزشی میدان نقش جهان است. اما بازی چوگان شاید یکی از اصلی ترین دلایل ساخت این میدان بوده است. چهار ستون سنگی که امروزه در شمال و جنوب میدان به چشم می خورد، باقیمانده ای از همین ماهیت ورزشی میدان است. البته پیش از ساخته شدن نقش جهان، چوگان در میدان عتیق یا میدان کهنه نیز برگزار می شده. اصولا صفویان در هر شهری که به پایتختی برمی گزیده اند بلافاصله میدانی مرکزی بنا کرده و در آن مسابقه چوگان را برپا می ساخته اند. دن گارسیا سفیر پادشاه فرانسه که در زمان شاه عباس از قزوین دیدن کرده است می نویسد:«بیشتر بعد از ظهرها پادشاه به میدان می رفت جایی که تمام مردم سوار بر اسب می رفتند…و از آنجا که میدان بسیار بزرگ و وسیع بود در آن سوار بر اسب می تاختند و چوگان بازی می کردند و اکثر اوقات شاه نیز همچون سوارکاری زبردست بین مردم بازی می کرد». ژان شاردن سیاح و جواهر فروش مشهور فرانسوی از مشاهداتش در زمینه برگزاری بازی چوگان در اصفهان چنین می نویسد:«… ابتدا در حدود سیصد سوار خوش قد و قامت و خوش پوش … از چهارجانب میدان به جلو آمدند. اغلب این سواران اعیان و اشراف جوان درباری بودند و همگی دارای چندین اسب آزموده و ورزیده. سوارکاران یک ساعت تمام به گوی و چوگان بازی پرداختند. معمولا برای انجام این بازی تمام افراد به دو قسمت مساوی تقسیم و چندین گوی به میدان انداخته میشود و به هریک از بازیکنان چوگان تسلیم می گردد. برای پیروزی بایستی گوی را از میان دروازه های سنگی که در دو انتهای میدان تعبیه شده است گذرانید».
چوگان دست کم در دوره صفویه از یک بازی و سرگرمی ساده به سرعت تبدیل به یک ابزاری سیاسی و اجتماعی می شود. به طوریکه شاه معمولا برای پذیرایی از سفرا و مهمانان خارجی خود از برگزاری بازی چوگان در میدان نقش جهان و میدانهای تاریخی سایر شهرها استفاده می برده. ژرژمنو ارینگ، مهمان انگلیسی شاه عباس در قزوین با برگزاری بازی چوگان مورد پذیرایی قرار می گیرد و شاه عباس در پایان مسابقه از او می پرسد:«آیا از این بازی ما خوشتان می آید؟». همچنین این بازی تبدیل به یک نماد آمادگی جسمانی و تمرکز روحی می شود که قهرمانان آن به صورت یک پهلوان ملی در می آمده اند. نقل قهرمانی های چوگان بازان در قهوه خانه ها (که مهمترین پاتوق اجتماعی مردم عادی بوده) به وسیله نقالان زبردست انجام می شده و باعث نزدیکی هرچه بیشتر مردم به آرمانهای حکومت وقت می شده است. شاید نماینده دولت انگلستان در پاسخ به شاه عباس که از او پرسیده :«آیا از این بازی ما خوشتان می آید؟» در دل جواب منفی داده باشد اما انگلستان قرنها بعد یعنی در سال1871 میلادی اولین مسابقه چوگان را در دنیای غرب برگزار نمود. پس از این تاریخ، چوگان در میان کشورهای دیگر نیز رواج یافت و حتی به چهاردوره المپیک نیز راه یافت. این درحالی است که چوگان که بازی ملی و بومی ایران محسوب می شده پس از سقوط سلسله صفوی رو به فراموشی می گذارد. شاهان افشاریه و زندیه بیش از آن درگیر جنگهای داخلی خود بوده اند که فراغتی برای تماشای چوگان داشته باشند. شاهان قاجار نیز سخت فریفته تئاتر و سینماتوگراف و تلگراف و عکاسی شده بودند و حوصله ای برای اسب دوانی در یک زمین خاکی را نداشته اند. امروزه اما چوگان دوباره سربرآورده است. انگار که یک نیاز ملی فروخفته امروز رو به بیدار شدن داشته باشد. هرچند جمهوری آذربایجان در سال 1392 موفق به ثبت جهانی چوگان محلی این کشور شد اما، ثبت جهانی این بازی به نام ایران، یعنی سرزمینی که مهد این میراث ناملموس بشری بوده، می تواند به رونق روز افزون آن در داخل کشور کمک کند. فراموش نکنیم که یکی از قدیمی ترین میدان های بازی چوگان نیز در اصفهان قرار دارد. میدان نقش جهان با قدمت چهارصد ساله خود می توان معیار و محور ثبت این میراث ناملموس بشری باشد. در همین زمینه می توانیم امیدوار باشیم که به زودی صدای غریو و غوغای سوارکاران در پی گوی چوگان در میدان نقش جهان به گوش رسد.