english
EN

جشن آب پاشان/ تیرگان

جشن آب پاشان/ تیرگان

در زمان شاه عباس برگزاری جشن آب پاشان در متون تاریخی گزارش شده است. طرف عصر، وقتی گرمای سیزدهم تیرماه اندکی فروکش می کرد، مردم اصفهان دسته دسته راهی چهارباغ و سی و سه پل می شدند. از چند روز پیش جارچی های شاه در کوی و برزن ندا داده بودند که جشن آب پاشان امسال با حضور شخص شاه عباس برگزار می شود. رسم بر این بود که مردان لباسهای کهنه و کوتاه با شلوارهایی تنگ بپوشند و کاسه های مسی و برنجی با خود به همراه بیاورند. بعضی هم شیشه های گلاب آورده بودند. شاه قبل از شلوغ شدن چهارباغ با همراهانش در یکی از غرفه های سی وسه پل مستقر می شد. سفرای کشورهای مختلف هم یکی یکی با هیئت همراه به سی و سه پل می آمدند و غرفه های اطراف شاه را پُر می کردند. دسته رامشگران روی پل مشغول طرب انگیزی می شدند و ظرفهای خوراکی و جامهای نوشیدنی مرتب پر و خالی می شد. آن پایین، کف رودخانه ای که گرمای تیرماه کم آبش کرده بود، مردم اصفهان سنت هزارساله را به جا می آوردند. ظرفها وجامهای مسی و برنجی بود که از آب پر و خالی می شد. مردم با هیاهویی غریب آب را به سر و صورت هم می پاشیدند و شادی و نشاط بالا می گرفت. در این میان بعضی از حد می گذراندند و همراه آب، ظرفهای آنرا هم به سمت طرف مقابل پرت می کردند و حریف بخت برگشته را حسابی زخمی می کردند. هیچ موضوعی اما در این روز فرخنده، عیش شاه را خراب نمی کرد. غافل از اینکه این عیش مدام صفوی بیش از یک قرن ادامه نمی یافت و ابرهای سیاه به زودی آسمان اصفهان را تیره و تار می کرد.

دلاواله گزارش جالبی از برگزاری این جشن دردوره شاه عباس در مکان سی و سه پل دارد:«در اصفهان مراسم جشن آبریزان را در کنار زاینده رود در انتهای خیابان چهارباغ برابر پل زیبای اللهوری خان به جای می آورند. به همین سبب شاه آن روز از اول صبح بدانجا رفت و تمام روز را در یکی از غرفه های زیر پل به تماشا نشست. اندکی پیش از آنکه مراسم جشن به پایان رسد و مردم دست از آب پاشی بردارند، شاه سفیران ممالک خارجی را به زیر پل خواند وچون وقت تنگ بود زمانی پس از آمدن ایشان مردم را مرخص کرد و خود در صحبت سفیران به تفریح پرداخت». دن گارسیا دوسیلوا فیگوئرا سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس یکی از همین سفرایی بوده که در این روز همراه با شاه مراسم جشن را به جا آورده اند. در سفرنامه او می خوانیم:«چند روز بعد شاه از سفیران خواهش کرد که طرف عصر روی پل زنده رود که محله جلفا و محله گبران را از محله تبریزیان و بقیه شهر کهنه اصفهان جدا می سازد حاضر شوند. از چند قرن پیش همه ساله در ماه ژوئیه ایرانیان جشنی می گیرند بدین ترتیب که همه مردم از هر ملت و طبقه غیر از زنان در کنار رودخانه جمع می شوند و زنان بالای پل به تماشا می نشینند. مردان در این روز لباسهای کهنه کوتاهی که با لباسهای معمولی ایشان تفاوت بسیار دارد می پوشند و شلوارهای تنگ به پا می کنند و به جای دستار، شب کلاه کوچکی بر سر می نهند و در کنار رودخانه همگی به درون آب می روند و بر سر و روی یکدیگر آب می پاشند و برای اینکه بهتر از عهده این کار برآیند هر یک ظرفی نیز همراه می برد، کار آب پاشی گاه بدانجا می رسد که ظرفها را به سوی یکدیگر پرتاب می کنند و سرهای بسیار شکسته می شود و گاه چند نفری هم به جهان دیگر می روند!!. غرفه های پل از هر سو به رودخانه دید دارد… شاه و سفیر هند در غرفه دوم نشسته بودند، سفیر ترکستان در راهرویی که میان غرفه های دوم و سوم است قرار گرفته بود. شاه سفیر اسپانی را نزدیک خودنشانید و عقیده او را درباره آن جشن پرسید ولی داد و فریاد و هیاهوی مردم در این وقت چندان بود که روی پل سخن گفتن میسر نمی شد.

Leave a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *